هستی هستی ، تا این لحظه: 19 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

تمام ناتمام من ! با تو تمام می شوم .

بدون عنوان

به نام مهربانتر از مادر   اولین سپاس به حضرت دوست که هر چه هست از اوست .   گرچه زندگی با درد و غم همراه است ، اما مسیر از شادمانی های بسیار نیز خالی نیست . تکه های سالم را برگیر و به راه ادامه بده ، چون در پایان ، آرزوهایت را برآورده خواهی یافت ، به یاد داشته باش ! که در پایان ، همین فراز و فرودهاست که یکدیگر را توازن می بخشند . بگذار اشک هایت جاری شوند . بگذار گل لبخند بر لبانت بشکفد . اما تسلیم هرگز هرگز ! به یاد آر ، که در تو نیرویی است که نوید واقعیت یافتن رویاهایت را می دهد . حتی آن زمان که بسیار دور می نماید . ( لیندا پرین سایپ )   هستی مامان ...
7 تير 1390

بدون عنوان

به نام مهربانتر از مادر   اولین سپاس به حضرت دوست که هر چه هست از اوست .   همه هستی من !   . در زندگی عیب هایی هستند که بسیار زیان آور هستند و آنها عیب هایی هستند که ما خودمان نمی دانیم بنابراین همیشه با دقت به خودت نگاه کن تا عیب هایت را پیدا و اصلاح کنی . یک عیب خیلی بزرگ اینست که دائماً به دیگران فکر کنی و وقتی برای خودت نداشته باشی . مغزهای بزرگ درباره افکار حرف می زنند ، مغزهای معمولی درباره وقایع حرف می زنند ، مغزهای کوچک درباره دیگران حرف می زنند . عزیزم هیچ وقت فرصت هایت را با کنجکاوی بیهوده در مورد دیگران از بین نبر که زمان از دست رفته قابل برگشت نیست .       ...
7 تير 1390

بدون عنوان

به نام او که قائم به ذات خویش است و همه کائنات قائم به ذات او آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،  آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی ؟! تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟ سهراب سپهري      زيبا ترين روياي من   تو يك حادثه نيستي , روياي شيرين در باور من هستي آن لحظه كه سخن ميگويي , ميتوان از حرفهاي شيرينت شعري ...
7 تير 1390

به نام مهربانتر از مادر

به نام مهربانتر از مادر اولین سپاس به حضرت دوست که هر چه هست از اوست . وقتی کوچک بودی تو را با رواندازهایی می پوشاندم و در برابر هوای سرد شبانه محافظت می کردم ، ولی حالا که برومند شده ای و دور از دسترس ، دستهایم را بهم گره می کنم و تو را با دعا می پوشانم ! دخترم هستی جان ! تو سه ماه دیگر به مدرسه می روی و من تازه برایت یک وبلاگ در نی نی وبلاگ طراحی کردم . این تأخیر به خاطر تنبلی و یا ندانستن نبوده است بلکه به خاطر نتوانستن بوده است چرا که من به خاطر آنکه با خرید کامپیوتر یک مشکل بغرنج بر مشکلاتم اضافه نکنم و دائماً بر سر آن با هم جدال نداشته باشیم هنوز کامپیوتر نخریده ام و الآن امکان اجرای این کار از یک طریق دی...
6 تير 1390

بدون عنوان

هستی جان دخترم !  هر پگاه با خود بگو : حالا که فقط خودمان هستیم می خواهم رازی در با تو در میان بگذارم وآن راز شادمانی است و آن است که هر گز شبی را با این فکر که در گوشه ای از این جهان با کسی دشمنی داری و یا متنفری و یا رنجشی داری سر بر بالش نگذاری . وقتی از کسی متنفری ناخودآگاه به آن شخص بیشتر فکر کرده و آرامشت را از بین می بری .  دیگر آنکه برای  به دست آوردن آرامش ،  هر گونه طعنه و ریشخند و گله و شکایت را از گفتارت حذف کن . هیچ گونه توقع و انتظاری از اطرافیانت نداشته باش و اگر به کسی خوبی کردی هرگز توقع بازگشت و جبران نداشته باش.   خوبی کن  تنها برای خوبی  ، گذشت کن تنها برای گذشت و محبت...
1 تير 1390